مرا به یاد بیاور وقتی که رفته ام!
و رهسپار سرزمین سکوت شده ام
وقتی که دیگر نمی توانی دستم را در دست بگیری
و من نمی توانم میان ماندن
و رفتن دو دل باشم
به یاد بیاور مرا.....
و اگر زمانی مرا زیاد بردی
و سپس به یاد آوردی اندوهگین مباش
برای چشم خاموشت بمیرم
کنار چشمه نوشت بمیرم
نمی خواهم در آغوشت بگیرم
که می خواهم در آغوشت بمیرم
گفتم که رفتنت یه روز قاب دلم رو می شکنه
گفتی که این بخت تو بود تقدیر تو شکستـنه
هر وقت که بارون می زنه تو رو کنارم می بینم
حس می کنم پیش منــی هنوزم عاشـــــق ترینم
گفتم بمون اون روز میاد غصه هامون تموم می شه
گفتی اگه باهام باشی لحظه هامون حروم می شه
وقتی رفتی همه دنیا رو سرم انگاری خراب شد و دلم شکست
ساز من زانوی غم بقل گرفت رفت و کز کرد گوشه ی اتاق نشست
از وقتی رفتی هیچ کسی همدرد و همرازم نشد
هیچ کسی حتی یه دفعه هم غصه ی ســازم نشد
رفتی ولی بدون هنوز عاشقتم تا پای جون
دل بهاریم عاشقه ، چه تو بهار چه تو خزون
هر وقت که بارون می زنه تو رو کنارم می بینم
حس می کنم پیش منی هنوزم عاشق ترینم
|