سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرازو نشیب عشق (چهارشنبه 85/2/13 ساعت 6:26 عصر)

مرا به یاد بیاور وقتی که رفته ام!

و رهسپار سرزمین سکوت شده ام

وقتی که دیگر نمی توانی دستم را در دست بگیری

و من نمی توانم میان ماندن

و رفتن دو دل باشم

به یاد بیاور مرا.....

و اگر زمانی مرا زیاد بردی

و سپس به یاد آوردی اندوهگین مباش

 

 

برای چشم خاموشت بمیرم
کنار چشمه نوشت بمیرم
نمی خواهم در آغوشت بگیرم
که می خواهم در آغوشت بمیرم

 

shouldet to cry on

 

 گفتم که رفتنت یه روز قاب دلم رو می شکنه

          گفتی که این بخت تو بود تقدیر تو شکستـنه

Boy

 هر وقت که بارون می زنه تو رو کنارم می بینم

          حس می کنم پیش منــی هنوزم عاشـــــق ترینم

گفتم بمون اون روز میاد غصه هامون تموم می شه

          گفتی اگه باهام باشی لحظه هامون حروم می شه

 وقتی رفتی همه دنیا رو سرم انگاری خراب شد و دلم شکست

          ساز من زانوی غم بقل گرفت رفت و کز کرد گوشه ی اتاق نشست

Girl Depressed

 از وقتی رفتی هیچ کسی همدرد و همرازم نشد

          هیچ کسی حتی یه دفعه هم غصه ی ســازم نشد

No Love Here

 رفتی ولی بدون هنوز عاشقتم تا پای جون

          دل بهاریم عاشقه ، چه تو بهار چه تو خزون

Flower

هر وقت که بارون می زنه تو رو کنارم می بینم

حس می کنم پیش منی هنوزم عاشق ترینم

Raining

 

 

 





دریقا (چهارشنبه 85/2/13 ساعت 6:10 عصر)

حرفهایی را که نه نمی توان گفت

نه می توان گفت

 باید به سکوت بخشید.

چه عذاب آور است

وقتی که باید

 نگاهت را

 در هزار صفحه

 برای دیگران توضیح بدهی...

 

Tear

 همیشه سبز می خشکد
              همیشه ساده می بازد
                     همیشه لشکر اندوه به قلب ساده می تازد
 
  من آن سبزم که رستن را تو آخر بردی از یادم
                  چه ساده هستی خود را به باد سادگی دادم
 
  به پاس سادگی در عشق درون خود شکستم زود
                 دریغا سهم من از عشق قفس با حجم کوچک بود
                       دریغا سهم من از عشق قفس با حجم کوچک بود
 
  درونم ملتهب از عشق ، برونم چهره ای دمسرد
                    ولی از عشق باختن را غرور من مرمت کرد
  به جز از دوستت دارم ، حرفی نشد ز لب جاری
                       ولی غافل که تو خنجر درون آستین داری
  
  
  
طلوع اولین دیدار ، غروب شام آخر بود
                   سرانجام تو و عشقت ، حدیث پشت خنجر بود
                           سرانجام تو و عشقت ، حدیث پشت خنجر بود

 

 





گفتگو با خدا (چهارشنبه 85/2/13 ساعت 6:2 عصر)

گفتگو با خدا

دررویاها‌یم دیدم که با خدا گفتگو می‌کنم
خدا پرسید: پس تو می‌خواهی با من گفتگو کنی ؟
من درپا‌سخش گفتم : اگر وقت دارید ؟ خدا خندید ،
وقت من بی‌نهایت است ...
در ذهنت چیست که می‌خواهی از من بپرسی ؟
پرسیدم چه چیز بشر، شما را سخت متعجب می سازد ؟
خدا پاسخ داد : کودکی‌شان ،
اینکه آنها ازکودکی‌شان خسته می شوند عجله دارند که بزرگ شوند
و بعد...
دوباره پس از مدتها آرزو می‌کنند که کودک باشند .
...اینکه آنها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول بدست آورند .
و بعد پولشا‌ن را از دست می دهند تا دوباره سلامتی خود را بدست آورند .
اینکه با اضطراب به آینده می نگرند
و حال را فراموش می کنند و بنابراین نه درحال زندگی می‌کنند و نه درآینده .
اینکه آنها به گونه ای زندگی می‌کنند که گویی هرگزنمی‌میرند ،
و به گونه ای می‌میرند که گویی هرگز زندگی نکرده ا‌ند .
دستهای خدا دستا‌نم را گرفت . برای مدتی سکوت کردیم
و من دوباره پرسیدم :
به عنوان یک پدر
می خواهی کدام درسهای زندگی را ، از فرزندانت بیاموزند ؟
او گفت :
بیاموزند که آنها نمی‌توانند کسی را وادار کنند که عاشقشا‌ن باشد ،
همه کاری که آنها می توانند بکنند این است که
اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند .
بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند ،
بیاموزند که آدمهایی هستند که آنها را دوست دارند
فقط نمی‌ دانند که چگونه احساساتشان را نشان دهند
بیاموزند که دو نفر می توانند باهم به یک نقطه نگاه می کنند
و آن را متفاوت ببینند
بیا‌موزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند
بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند
من با خضوع گفتم :
از شما به خاطر این گفتگو متشکرم .
آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند ؟
خداوند لبخند زد و گفت :
فقط اینکه بدانند من اینجا هستم .
" همیشه "

              

 

 





<      1   2   3   4   5      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ ?
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 7 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 12115 بازدید
  • درباره من

  • داداش رضا و آبجی شبنم
    مدیر وبلاگ : داداش رضا و آبجی شبنم[15]
    نویسندگان وبلاگ :
    عشق با احساس (@)[0]


  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  •